هانا جانم
سلام اینم عکسای جدید هانا خانوم که به دستم رسیده براتون میذارم بقیه در ادامه مطلب اینم عکس لباس اولین هالوینش قوربون خنده هات برم اخما را برو قوربون اخم کردنت برم بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس ...
نویسنده :
خواهری
17:24
اردوی فرناز
سلام فرناز جان دیروز وامروز تونست به مدرسه بره امروز بردنشون اردو نمایش عروسکی دیدن خیلی خوشش اومده بوده ٢ تاچیزی که براش خیلی جالب بود ١-سوفیا دوستش را تومدرسه جا گذاشتند باسرویس کلاس دیگه اومده ٢-اقاگرگه نمایش از روی صحنه فرار میکرده میرفته وسط بچه ها بعد بچه ها جیغ میزدند ومی ترسیدند راستی یه چیز جالب تر اینکه چون فرناز از گرگ خوشش نمیاد وردیف اول نشسته بوده چند بار پاش راگرفته جلوی گرگه تابخوره زمین وقتی برام تعریف میکرد با افسوس میگفت نشد گرگه را بزنم زمین دنیای بچه گیه دیگه هر دوتامون تونستیم از دست ویروس نجات پیدا کنیم خدا راشکر بهتریم دوست دارم فرناز جان زود بزرگ بشو وبرای بچه ات اینا را بخوان ...
نویسنده :
خواهری
8:09
عکس کودکی فرناز وپریا
امروز 3شنبه مورخ 18مهرماه 91 است مامان وبابا سرکارند ومن برایش پیام میگذارم امروز صبح به زور بیدار شد وخوابش می اومد با ناز کشیدن زیاد بالاخره بلند شد تا آماده بشه وقتی لباس می پوشونمش خیلی ناز وخوشگل میشه من عاشقشم عکس اول کودکی فرناز است بامامانش یواشگی حرف میزنه عکس ذوم مال پریا خانوم دختر خاله فرنازه 3ماهشه عکاس هر 2تاش خودم هستم تو شکار لحظه ها گرفتم قراره مامانه پریا به خاطر عکس خنده پریا برام کادو بخره خداحافظ تا مطلب بعد ...
نویسنده :
خواهری
8:07
جشن شکوفه ها وعکس پریا
جشن اولین روز مدرسه ها بود وفرناز برای اولین بار ازمون دور شده بود البته مهدکودک مدت کم رفت اما روزای اول پیشش بودیم روز اول مدرسه از هممون قول گرفته بود هممون پیشش بمونیم پریا خانوم خانه مامان جون به خاطر اینکه دورش شلوغ بود درست نمی تونست بخوابه دوباره این عکس را توشکار لحظه ها خودم ازش گرفتم حتما تودلش میگه بابا کی می ریم خانه تا من یه ذره بخوابم؟!!!!!!! ...
نویسنده :
خواهری
8:07
شنبه 29 مهر
سلام امروز شنبه است وفرناز به خاطر مریض شدنش هفته قبل 3روز مدرسه نرفت پنج شنبه وجمعه هم که تعطیل بود خلاصه امروز دنبال هر بهانه ای گشت تا به مدرسه نره مثل خوابم میاد حالم داره به هم میخوره من سر صف نمیرم سردمه و.... شکلشا ببین اما بالاخره با اصرار ما رفت مدرسه قربانت برم دوست دارم زود بیا دلم برت تنگه بوس بوس ...
نویسنده :
خواهری
8:06
فرناز خانم شده!!!!!
سلام چند روزه فرناز خانم شده کمک مامانش میکنه خیلی تو خونه فعال شده از شنبه تا دیروز منتظر بود تا خانم معلمشون بهش جایزه بده بالاخره دیروز آقای پستچی به خانم قاسمی ناظم مدرسه داده خانم قاسمی هم به خانمش داده بود خلاصه خانمشون هم جایزه بهش داده یه بسته مداد رنگی 36 تایی این قدر خوش حال شده که حد نداره دیروز تا حالا کلی نقاشی کشیده چه قدر دنیای شما بچه ها کوچیکه با یه بسته مداد رنگی خوشحال میشین قدر یه دنیا بوس بوس ...
نویسنده :
خواهری
8:06
خاطرات فرنازم
سلام به همگی امروز فرناز رفته اردو براشون قصه گفتن خیلی تعریف نکرد ولی بدشم نیومده بوده تاظهرم طول کشیده براش ناهار سمبوسه درست کردم خیلی دوست داشت وکامل خورد بر خلاف روزای دیگه دیروز دوستش یه بسته برچسب ستاره ای اورده بوده مدرسه به فرنازم داده بود دیشب فرنازم یه بسته شامل چند عدد برگه حاوی ستاره خرید وامروز برد مدرسه همه ستاره ها رابین دوستاش تقسیم کرد وخوشحال بود راستی با شکلات نانی هم برای خودش آدمک ساخت خاله فرزانه برای هانا جونم داره کلاه میبافه ببینیم چی درمیادعکسشا میذارم براتون راستی بابا شنبه رفته بود مسافرت کاری فرناز این قدر بی تابی میکرد که حد نداره باباش براش یه گوزن آورده تا راضی شد بعدشم 20 تا بوسش کرد شبا...
نویسنده :
خواهری
8:06
فرناز پرستار شده!!!!!!!
سلام فرناز دیروز دوباره رفته بود دکتر ویکسری داروی جدید استفاده میکنه خدا راشکر حالش بهتره انشاله بعد از ٣روز مریضی فردا بتونه بره مدرسه من از دیشب تا صبح حالم بد بود و١ساعت تونستم بخوابم الان تونستم براش مطلب بنویسم فرنازم خدا راشکر که تو بهتری امروز این قدر هوای من را داشت مثل مامان مواظبم بود دوست دارم عزیزم بووووووووووووووووس ...
نویسنده :
خواهری
8:06
یه ماجرای جالب
سلام چند روز پیش با فرناز رفته بودیم خیابان میخواستیم از این طرف به طرف دیگه بریم روی خط کش عابر پیاده بودیم ومنتظر بودیم تاماشین ها بایستندتا مابتوانیم رد بشیم یک دفعه دیدم فرناز منا هل میده تعجب کردم بهش نگاه کردم تا بپرسم من را چرا هل میدی توی خیابان یک دفعه دیدم من را هل داده تا خودشم رو خط عابرجابشه بعدشم کلی غر زد چرا روخط عابر نبوده باید حتما از وسط خط رد بشه نه از کنارش دیگه برای خودش جناب سروان شده خیلی بامزه شده دوست دارم عزیزم راستی دو روزه به بدنش دونه زده کلی غر زده دعا میکنم زود خوب بشی ...
نویسنده :
خواهری
8:05