خواهر زمستانی من

سلام من فرناز هستم اینا عکسای من که نیست شیطونی میکنند عکسای یه فرناز دیگه است امروز فرشته مهربان یه بسته برچسب برای من آورده بود آجیم هم ندیدش کی آورده گذاشته بود زیر بالشم مامان مهربانم برام 2 تا دفترچه پر برچسب خریده وبهم داده من خواهرم را خیلی دوست دارم 60 تا دوستش دارم راستی من لب تاب شخصی دارم برای اینکه وقتی آجیم با لب تابش کار میکنه من مزاحمش نشم مامان وبابای مهربانم برای 2تامون خریدند مامان مهربانم را 100 تا دوست دارم مامانم را اول بعد آجی بعد بابام را خیلی دوست دارم عاشق کشتی گرفتن بابابام هستم شبایی که آجیم امتحان دارم من اصلا اذیتش نمیکنم میذارم آجیم درس بخو...

سلام آجی گلم 2117 روزگیت مبارک الهی دورت بگردم الان برات حساب کردم انگار همین دیروز بود تو را دادند دست من ومن ازت فیلم گرفتم وقتی نشان بابا دادم کلی خدا را شکر کرد وفقط گفت بابا شکل خودته فرداش مامانجون تو پتوی سبز تو را گذاشته بود با لباس صورتی ات وبا هم بردیمت واکسنت زدیم چه قدر ذوق داشتم وقتی بغلت کردم کلی قربان صدقه ات رفتم دورت بگردم 19 روزت بود که عید شد یادت میاد هیچ کسی باورش نمیشد خدا تو را توی دل مامان گذاشته آخه اختلاف سنی من وتو 17 سال و8 ماه بود تو شور را به خانه ما آوردی وشدی چراغ خانه ما باورت نمیشه که مامان هنوزمم اول به فکر تو هست یعنی همش به تیپ ولباس تو اول میرسه ...

سلام این شعر را به مناسبت شب یلدا براتون میذارم اینا فرنازم 2 سال پیش که مهد میرفت یاد گرفت شب یلدا شده باز بچه ها خبر خبر ننه سرما دوباره برمیگرده از سفر بابا امشب خریده آجیل و یه هندونه مامان مهربونم فال حافظ میخونه ننه جون کنار من میشینه قصه میگه سه ماهی مهمون ماست میره تا سال دیگه الهی دورش بگردم هنوز یادشه البته خاطره های کوچیکتریشم یادشه که باید کلی تعریف کنه تا من ومامان وبابا یادمون بیاد از همین جا میخواستم شب یلدا را به همه بچه ها ومامانا وبابا های گل و..... تبریک بگم شب یلدا پیشاپیش مبارک ...

امروز برای فرناز در پیش دبستانی جشن شب یلدا گرفتند برای همین مامان تا ساعت 9 ماند خانه تا فرناز راببره پیش دبستانی قرار بود امروز 2 تا میوه تزیین شده ببرند که من یادم رفت ازش عکس بگیرم از این عکسا ایده گرفتیم ادامه مطلب را از دست ندید البته سیب را با نارنگی پر کردیم اینم عکس کلاه هندوانه فرنازه که آجی فاطی با کمک مامان درست کرده اینم یادگاری پیش دبستانیه فرناز به مناسبت شب یلدا ممنون ...

سلام دلم برای خاله فرزانه وهانا جانم که تا حالا از نزدیک ندیدمش یه ذره شده خاله فرزانه 2 ساله رفته وهانا روز اول عید به دنیا اومده فرناز هر وقت با خاله حرف میزنیم بغض میکنه ویواشکی میگه دلم برای خاله تنگ شده حالا یک سری عکس دارم میخوام براتون بذارم داغ داغه به کسی نشانشان ندادم راستی دیروز به هانا میگم فرنازم مریضه غش غش میخنده به آوا (نوه عمه فرناز) میگم اونم غش غش میخنده فرنازم هم بهش برخورد میگه مگه مریضی من خنده داره که اینا این قدر میخندند ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!! ادامه مطلب یادتون نره خاله فرزانه یه عکس از من داره همین شکلم اما همه میگن هانا شکل باباشه ای جانم کفشاشو ب...

سلام به همه دوستای خوبم فرنازم صبح که از خواب بیدار شد و و گلاب به روتون استفراغ میکرد خلاصه مامانی را زنگ زدیم از سرکار کشاندیم خانه و3تایی رفتیم دکتر اقای دکتر معاینه اش کرد واخرش گفت ویروس سرماخوردگی بزرگ تر ها را گرفته دارو همان استامینوفن در صورتی که تب کرد بهش بدین خلاصه فرناز که تا اون موقع بود بعدش شد بعدشم اومدیم خانه ومامانی رفت سرکار منم فرناز و من برای شما مینویسم مواظب کوچولو های نازتون باشیدمریض نشد ایشاله ...

سلام از لطف دوستان ممنونم خدا را شکر من ومامان بهتریم بابا هم سرفه میکند با پرستاری هایی که فرناز خانم ازمون کرده خیلی بهتر شدیم دخترمون دیگه خانم شده برای خودش بهش میگیم اینا که ریختی جمع کن میگه به خدا پام خیلی درد میکنه اما اگه بهش بگیم میای گرگی میگه آره میام اگه گفتین فرناز عاشق چیه؟ آفرین درست حدس زدین فرنازم اینجا درحال خیال پردازی درباره جشن تولدشه که میخواد تو مدرسه بگیره اما اینجا عکس عشقمه که خانم مدیرشون اجازه نداده تولدش را تو مدرسه بگیرند ...

سلام چند روزه که من ومامان از این ویروسا گرفتیم نفسمون تنگه وسرفه میکنیم بابایی هم از دیشب بهمون ملحق شده خدا را شکر فرناز جونم مریض نشده ویه جورایی پرستاری میکنه البته اگه پای اون باشه از این پرستاراست که فقط عاشق آمپول زدن به مریضاشه خدایا همه مریض ها را شفا بده (الهی آمین) بقیه در ادامه مطلب از اول محرم تا حالا فرناز سوالای عجیبی در مورد بهشت وجهنم وعلی اصغر ورقیه وشهادت و...... میکنه یکمی به خاطر مدرسه شونه که براش توضیح دادن یه علت دیگه اش هم شبکه هدهد فارسی است که از اول محرم تا حالا در حال پخش روضه خوانی و.....است چند روز پیش این قدر گریه کرد که من نمیخ...

به گزارش وبگردی به نقل ازباشگاه خبرنگاران ؛ نخستین كارگردان جشن نفس به عیادت مادر كوچكترین اهداكننده عضو در بیمارستان شهدای هفتم تیر رفت. مهراوه شریفی‌نیا كه در سریال «خداحافظ بچه» آوا را در آغوش گرفته بود، با دیدن گزارش گروه زندگی از چگونگی مرگ مغزی او و اهدای عضوش در حركتی انساندوستانه به بیمارستان شهدای هفتم تیر رفت تا از مادر دوقلوهای این حادثه كه بشدت مجروح شده است، دلجویی كند. ساعت 10 و 30 دقیقه روز یكشنبه 19 آذرماه بود كه مهراوه شریفی‌نیا پای به بخش آی.سی.یو گذاشت تا با فهیمه شعبانی مادر 23 ساله دوقلوها دیدار كند. فهیمه شعبانی كه بر اثر این حادثه دچار جراحت سنگینی در ناحیه نخاع شده است، با دیدن ...